اگر ز گور، به جایی دری نباشد چه؟
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟
گرفتم اینکه دری هست و کوبه ای دارد...
درآن کویر، کس دیگری نباشد چه؟
کفنکشان چو در آیم ز خاک و حق خواهم
دبیر محکمه را دفتری نباشد چه؟
شراب خُلَرِ شیراز داده ام از دست
خبر ز خمرهی گیراتری نباشد چه؟
چنین که زحمت پرهیز برده ام اینجا
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟
برنده کیست در این بازی سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟
برچسب : نویسنده : 7fereshte73emdadia بازدید : 21